پایه مجسمه برنزی قرارداد مجسمه ساز برای ریشه یابی هنر خود در واقعیت اطراف است و در عین حال به آن اجازه می دهد از هم جدا بماند.
به این ترتیب، پایه یک منطقه گرگ و میش را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی ایجاد می کند.
در واقع میگوید که این شی مجسمهسازی شده، زندگی، «حضور» خود را دارد.
استفاده از آن برای حمایت از چهرههای مختلف ایستاده و برای به حداقل رساندن آسیب، دلایل فیزیکی واضح وجود آن است.
فراتر از آن، پایه مجسمه به ایجاد هاله ای از فاصله و وقار در اطراف شی مورد علاقه کمک می کند.
علاوه بر این، سنت غربی در استفاده از پایه مجسمه به عنوان ضمیمه مجسمه سازی ثابت بوده است.
در اصطلاح بازنمودی به طور کلی، پایه مجسمه برای جداسازی و تأکید بر روانشناسی خاص و محتوای حکایتی فعالیتی که از آن پشتیبانی می کند، استفاده می کند.
نامگذاری برای زیرساختار مجسمه سازی بد تعریف شده است.
پایه مجسمه و پایه رایج ترین اصطلاحات مورد استفاده هستند و مجسمه سازی ممکن است از یک یا همه این عناصر استفاده کند.
این اصطلاحات را میتوان چنین تعریف کرد: پایه مجسمه، بزرگترین جرمی که یک مجسمه بر روی آن قرار دارد، به تکیهگاه به عنوان یک کل اشاره دارد.
این تنها مجسمه ای بود که دگا در طول زندگی خود به نمایش گذاشت و از آنجایی که او در تهیه آن دقت زیادی به خرج داد، اگر کسی از مشکلات شخصی دگا آگاه باشد، اشاره ای به انگیزه پیگمالیون در خلق آن وجود دارد.
مطمئناً این بیشتر از یک تمرین تشریحی بود. رقصنده ممکن است یک آلتر ایگو باشد که جنبههایی از شخصیت دگا را منعکس میکند.
از جمله ظرافت فیزیکی، نگرش خونسرد و ضعف فوقالعاده تهاجمی. همچنین انعطاف پذیری شخصیت وجود دارد که خالی از آسیب نیست.
ممکن است تزریق نشاط منحرف به این پیکره کودک با تمایل دگا برای ابداع و حل مشکلات رسمی در مجسمه سازی به قیمت وقار و وقار زنانه ارتباط داشته باشد.
پاهای رقصنده در موقعیت چهارم قرار دارند و زانوها، لگن و آرنجها در حالت استراحت منظم قفل شدهاند.
در واقع این وضعیت دردناک نخواهد بود زیرا بدن دختر در تنش عضلانی دائمی نیست.
در عوض، چارچوب اسکلتی او که در موقعیت قفل شده است، وزن اصلی بدن را تحمل می کند.
این فعالیت “یخ زده” نیست، بلکه موقعیتی است که می تواند برای مدتی حفظ شود.
مربوط به تخته چوب سخت صیقلی زیر پای رقصنده است که هم به عنوان پایه و هم به عنوان کپی از یک زمین تمرین باله عمل می کند.